Web Analytics Made Easy - Statcounter

بیستمین کنگره حزب مردم‌سالاری امروز پنجشنبه با شعار “احیای اعتماد عمومی، لازمه مشارکت حداکثری” و با پیام سیدمحمد خاتمی که در آن شش کار مهم اصلاح‌طلبان برشمرده شده است آغاز شد.

متن کامل پیام خاتمی بدین شرح است:

به اعضاء محترم حزب مردم‌سالاری و شرکت‌کنندگان در همایش سراسری این حزب درود می‌فرستم و توفیق عزیزان را در فرجامِ نیک این نشست از خداوند منان می‌طلبم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جامعه‌ی ما در عرصه حیات اجتماعی درگیر بحران‌های بزرگی است که بخشی از آن ناشی از فشارهای ظالمانه‌ای است که از بیرون به ملت ما تحمیل شده است و بخش دیگر نتیجه‌ی اشکالات ساختاری و رویکردی است و این بخش از جمله در کارگر افتادن مشکلات بیرونی مؤثر بوده است.

به نظر می‌رسد که در موقعیت کنونی نهادهای بنیادین حیات اجتماعی دچار بحران (اگر نگوییم فروپاشی) است و بپذیریم که نگرانی از فروپاشی نهادهایی چون خانواده، اقتصاد، علم، اخلاق و حتی نهاد دین بسی افزون‌تر از نگرانی از فروپاشی نظام حکمرانی است. و اگر در ساختارهای راهبردن جامعه و رویکردهای راهبردی اصلاح صورت نگیرد باید منتظر عواقب بسیار وخیم بود.

ساختار و رویکردها باید هرچه بیشتر معطوف به تأمین حقوق و حرمت شهروندان و تسهیل‌کننده‌ی حرکت به سوی استقرار نظام اقتصادی پویا و سالم و توأم با عدالت و زمینه‌ساز تلاش برای از بین بردن فقر و فساد و تبعیض و حاکمیت اخلاق نیکو به‌عنوان اساس رابطه افراد با یکدیگر و فرد با حکومت و بخصوص حکومت با افراد، یعنی شهروندان باشد. و آیا روح اصلاح‌طلبی غیر از مطالبه‌ی واقعی این امر است؟ و فکر می‌کنم زمینه‌ی تفاهم در بخش‌های مهمی از جامعه و گرایش‌های گوناگونی که در عرصه حضور دارند (یا باید داشته باشند) و نخبگان و حتی بخش‌های مهمی از مسؤولان فراهم آمده است و از قضا بازتر شدن باب گفتگوی تفاهم آمیز میان نخبگان و همه گرایش‌های سیاسی و اجتماعی می‌تواند ما را به اجماع نزدیک‌تر کند.

بیشتر بخوانید: 

میل و اجبار های خاتمی برای کناره گیری از صحنه عملیاتی سیاست چه بود؟ / نقش او در آینده اصلاحات چیست؟ / ابطحی پاسخ داد

اصلاح طلبان در جست و جوی نقشه راه دوره پساخاتمی / پوست اندازی تشکیلاتی کلید می خورد؟

اگر جامعه (که بخش مهم آن گرفتار فقر، بی‌حرمتی و نومیدی است) احساس کند که حرمت آن و همه‌ی اجزاء آن با سلایق و گرایش‌های مختلف نگاه داشته می‌شود و مصالح ملی و در رأس آن امنیت همه جانبه‌ی جامعه در برابر تعدیات خارجی و تجاوزهای درونی به حقوق، آزادی‌ها و برخورداری جامعه و احترام به مهم‌ترین حق یعنی حق حاکمیت بر سرنوشت مورد اهتمام همگان، به‌ویژه حکمرانان است و اگر دریابد که حاکمیت جامعه نه تنها مشروعیت که موجودیت خود را ناشی از رأی و رضایت مردم می‌داند و در برابر ملت پاسخگو است و همه‌ی تلاش خود را برای دفع توطئه‌های بیرونی و تقویت بنیه‌ی اقتصادی و سیاسی و رفع فقر و محرومیت و مبارزه‌ی بنیادین با فسادهای گسترده به‌کار می‌گیرد طبیعی است که:

۱- جامعه زودتر به صلاح واقعی خواهد رسید.

۲- امید به آینده به عنوان اساس سرمایه اجتماعی و مهم‌ترین عامل اقتدار ملی افزون خواهد شد و در سایه‌ی آن پیوند میان دولت و ملت مستحکم‌تر خواهد گردید و به سوی جامعه‌ی قوی با دولت قوی به پیش خواهیم رفت.

۳- آنان که بدخواهانه یا متوهمانه از برون و درون عظمت ملت و اقتدار کشور و تمامیت ارضی میهن را هدف تخریب قرار داده‌اند بیش از پیش مأیوس و ناکارآمد خواهند شد.

اینک که بخش‌هایی از جامعه چون اصلاح طلبان احساس می‌کنند که از حوزه‌ی قدرت رسمی بیرون رانده شده‌اند و مهم‌ترین ابزار بروز و استقرار حاکمیت ملی یعنی صندوق رأی از کار افتاده یا از آنان (یعنی از ملت) گرفته شده است چند کار مهم پیش رو دارند:

بازنگری در اوضاع و احوال خود، شناخت و بررسی مشکلات و نارسایی‌هایی که داشته‌اند و موانعی که پیش رویشان بوده است

تلاش برای احیاء نقش صندوق [رأی] و بازگرداندن آن به جایگاه واقعی‌اش با همه روش‌های مسالمت آمیز

تلاش گسترده برای روشن کردن افکار عمومی که یکی از پایه‌های مهم قدرت و اقتدار واقعی است و تقویت نفش نمایندگی خود از جامعه و افکار عمومی با درک درست مطالبات آن و البته همسو کردن آن با واقعیت‌ها و امکانات کشور و دفاع از مطالبه‌گری جامعه

حرکت به سوی ایجاد یک تفاهم ملی بر مبنای مصالح عمومی و امنیت جامعه از همه‌ی جهات

شناخت دقیق آسیب‌ها فارغ از دید جناحی و تلاش برای دستیابی به راهکارهایی برای دفع و درمان آنها و تنظیم برنامه‌هایی که تأمین کننده‌ی مصالح ملی است و آسان‌تر و ارزان‌تر به نتیجه می‌رسد و عرضه‌ی آن به دست‌اندرکاران اداره امور و کمک به اجرای درست آنها و نیز قرار دادن آن در اختیار افکار عمومی

در وضعیت و موقعیت کنونی دلبستگان به اصل نظام و خواستاران عزت ملت و سربلندی کشور که داعیه‌ی اصلاح‌طلبی دارند باتوجه به تنگناها و مشکلات و موانع راهی جز حرکت متحدِ جبهه‌ای در عین تقویت فعالیت‌های حزبی و اصلاحات تشکیلاتی ندارند.

۲۱۲۱

کد خبر 1606503

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: سید محمد خاتمی اصلاح طلبان اصلاح طلبان ی جامعه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۵۱۰۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عباس عبدی خطاب به نواصولگرایان: آی‌ کیوتان در اندازه گنجشک هم نیست

به گزارش عصر ایران عباس عبدی در اعتماد نوشت: ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده‌ است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ می‌کرد.   اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاح‌طلبان با آن همراهی نمی‌کردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرف‌ها را می‌زد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاح‌طلبان هم مثل اغلب مردم استقبال می‌کردند، چون این مواضع از سوی خود اصولگرایان یا منشعبین آنان زده می‌شد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاح‌طلبی به عنوان یک مجموعه‌ای با پیشینه‌ای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیک‌تر است.   البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان می‌گویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار می‌کردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاح‌طلبان اندکی از آن مواضع را می‌گرفت، در چشم به‌هم زدنی بازداشت و بازجویی می‌شد و جایش در زندان بود.   اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاح‌طلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشته‌ای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهره‌مندند.   البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاح‌طلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچ‌گاه به عنوان یک فعال اصلاح‌طلب نه خودش را معرفی می‌کرد و نه کسی به چنین صفتی او را می‌شناخت. شاید هم سعی می‌شد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاح‌طلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمی‌دانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند.   حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد.   غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.»   ابتدا بهتر بود که پیش‌تر با دوستان خود هماهنگ می‌کردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفته‌اند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بی‌طرفانه داشتند. علت نیز روشن است.   من در گفت‌وگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرف‌های خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمی‌دانند. به علاوه نمی‌خواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب این‌گونه ریزش‌ها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاح‌طلبان برای خودش می‌یافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمی‌کرد.   گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بی‌صداقتی و دورویی است، ولی بی‌عقلی نیز در آن موج می‌زند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاح‌طلبان هم سلطنت‌طلب شده باشند، حتما افراد با گرایش‌های فراتر از اصلاح‌طلبی هم شده‌اند، پس چه کسی برای سیاست رسمی می‌ماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آن‌هم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخش‌های ضعیف‌تر و کم‌اثرتر است.   اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار می‌کردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمی‌گردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطن‌شناسی می‌کنید و نصیری را باطن آنها می‌دانید. آی‌کیو، در اندازه گنجشک هم نیست. کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: انتقاد تند ابطحی از مهدی نصیری: پوست خربزه زیر پایت انداخته اند مهدی نصیری و توهم اتحاد

دیگر خبرها

  • (ویدیو) شعبده‌بازی «دایی عباس» مقابل سید محمد خاتمی
  • هدف رادیکال‌ها از تبلیغ سبک زندگی غیررسمی چیست؟ / ادعای یک روزنامه اصلاح‌طلب درباره یک لیست انتخاباتی!
  • رسانه عبری: آمار نشان می‌دهد اسرائیل همه چیز را می‌بازد
  • مراقب فروپاشی عصبی باشید / نشانه هایی برای تشخیص افسردگی
  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • ادعای بدون سند حجاریان درباره روحانی/ سخنی که خاندوزی باید تکذیب کند
  • پدر مددکاری اجتماعی ایران: تعطیل کردن نمایش خانگی دردی از بحران‌های اجتماعی دوا نمی‌کند
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می‌دانند
  • عباس عبدی خطاب به نواصولگرایان: آی‌ کیوتان در اندازه گنجشک هم نیست
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است