Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خرداد»
2024-05-09@00:13:36 GMT

حجاریان: به امثال شوستر و کی‌روش نیاز داریم

تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۳۴۵۹۴۱

خرداد:اولین وظیفه اصلاح‌طلبان بهنجار کردن اوضاع است؛ هم از منظر اخلاقی، هم از منظر عرفی و هم از منظر دفاع از قانون. چون در شرایط بی‌هنجاری همه‌چیز ممکن است اتفاق بیافتد و در این شرایط بازنده اصلی مردم هستند. بازسازی پیوندهای اجتماعی در شرایط فعلی یکی از وظایف جدی اصلاح‌طلبان است.

به گزارش خرداد، فرارو نوشت: "فروپاشی اجتماعی" دوباره به میان گفتگو و نوشته‌های پژوهشگران و تحلیل‌گران اجتماعی بازگشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

طرح بحث "فروپاشی اجتماعی" به گفتگویی از عباس عبدی برمی‌گردد که در آن از اعتقاد دیرین خود یعنی قرار گرفتن جامعه ایران در مسیر فروپاشی اجتماعی دفاع می‌کند. به اعتقاد این تحلیل‌گر سیاسی اصلاح‌طلب اغلب نهاد‌های اجتماعی کارکرد خود را از دست داده اند. ابراهیم فیاض، تحلیل‌گر سیاسی اصولگرا نیز معتقد است امروزه بسیاری از ساختار‌ها دچار فروپاشی از درون شده اند.

فرارو این موضوعات را با سعید حجاریان که به مغز متفکر اصلاحات شهرت یافته در میان گذاشته است. تئوریسین اصلاحات از دو مفهوم فروپاشی و فراپاشی استفاده می‌کند. او فروپاشی را وضعیتی می‌داند که در آن فرد پیوند‌های اجتماعی و عاطفی اش را از دست داده و منفعل می‌شود، اما در وضعیت فراپاشی فرد به انتظار هرج و مرج می‌نشیند. در تفکیک واژگان و تعاریفی که ارائه می‌دهد نوعی هشدار نیز نهفته است. او می‌گوید" فروپاشی اجتماعی به فروپاشی سیاسی نمی‌انجامد، اما فراپاشی ممکن است به جنگ داخلی، تجزیه و هرج‌ومرج بیانجامد. " بحث فروپاشی اجتماعی چندی است به یکی از موضوعات داغ در میان تحلیل‌گران تبدیل شده است. پیش‌تر افرادی مانند عباس عبدی، محمد فاضلی، ابراهیم فیاض و... در این‌باره اظهار نظر کرده‌اند.

عبدی می‌گوید ما در حال فروپاشی اجتماعی هستیم. فیاض معتقد است این فروپاشی رخ داده است. تعریف و نظر شما از فروپاشی کدام است؟ آیا شواهد و قرائن فروپاشی اجتماعی وجود دارد؟

من معتقدم پیش از بحث درباره «فروپاشی» باید نخست درباره «پیوند‌های اجتماعی» سخن گفت. پیوند‌های اجتماعی که یک جامعه را قوام داده و کارایی می‌بخشند، عبارتند از: تعلق، تعهد، عقیده و رابطه عاطفی. چنانکه می‌بینیم، هر یک از این چهار عنصر در یکی از سطوح جامعه نمود دارند؛ خانواده، محیط کار، زندگی مشترک و... اگر شرایطی به وجود آید و این پیوند‌ها از یکدیگر گسیخته شوند، آنگاه مسائل اجتماعی بروز پیدا می‌کنند. مثلاً در اروپا، به‌خصوص در زمان انقلاب صنعتی، بسیاری از روستاییان به شهر مهاجرت کردند و به این ترتیب در پیوند‌های اجتماعی اختلالاتی به‌وجود آمد. برای توضیح بیشتر در این‌باره می‌توان به تفاوت‌های میان دو واژه اجتماع و جامعه توجه کرد. فرد در اجتماع فاقد هویت و تشخص است و به‌نوعی در قبیله، عشیره یا دیگر اجتماعات مضمحل است، اما در جامعه، فرد به شهروند تبدیل و از میزانی استقلال برخوردار می‌شود. پیوند‌های اجتماع و جامعه نیز متفاوت از یکدیگرند. مثلاً، در عشیره، عرف حاکم است، اما در شهر، قانون حرف آخر را می‌زند.

فروپاشی یا فراپاشی؟ با توجه به تفکیک‌های موجود، پرسش این است که پیوند‌های اجتماعی ایران امروز در چه سطحی و از کدام ناحیه آسیب دیده است؟

بعضی معتقدند پیوند‌های اجتماعی به‌کلی از هم گسیخته شده‌اند. اما برخلاف نظر این گروه همچنان شاهد هستیم پیوند‌های اجتماعی میان اقوام و همچنین اقلیت‌های دینی آسیب ندیده است. یعنی پیوند‌ها در سطح باقی مانده است. اما در سطح جامعه تغییراتی رخ داده است در حدی که می‌توان گفت: پیوند‌های مناطق تحصیل‌کرده شهری، سست شده یا از میان رفته است؛ لذا معتقدم، نمی‌توان عنوان فروپاشی را به کل جامعه ایران تعمیم داد. در اینجا باید به تمایز میان فروپاشی (implosion) و فراپاشی (explosion) نیز اشاره کرد. فروپاشی برابر است با تکیدگی؛ این مفهوم را می‌توان به اوتیسم یا درخودماندگی اجتماعی ترجمه کرد؛ یعنی فرد به نقطه‌ای می‌رسد که پیوند‌های اجتماعی و عاطفی‌اش از دست رفته و فقط در دنیای خویش سیر می‌کند. چنانکه از این توضیح برمی‌آید، تکیدگی نوعی ناهنجاری است، ولی از آنجایی که عاملیت فرد خدشه‌دار شده است، به مطالبه‌گری و نزاع ختم نمی‌شود. مانند آمیش‌ها که خود را از کلیه امکانات رفاهی محروم کرده‌اند. فراپاشی، را می‌توانیم به برون‌ریزی ترجمه کنیم. در این وضعیت، پیوند‌ها گسیخته می‌شوند، ولی برخلاف فروپاشی، فرد دیگر منفعل نیست و به دیگران آسیب می‌رساند. به عبارت دیگر، فرد به انتظار هرج‌و‌مرج می‌نشیند و در بزنگاه به‌دنبال سرقت، غارت و... می‌رود. ما می‌توانیم، هر دو مفهوم را «اضمحلال» بنامیم، اما مساله چگونگی برخورد با آن است.

آرنولد توین‌بی در تعریف فروپاشی اجتماعی می‌گوید این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که جوامع دیگر نمی‌توانند مسائل خود را حل کنند. به نظر شما مهمترین مسائل پیش روی جامعه ایران کدام است؟ کدام یک از آن‌ها حل شدنی و کدام حل ناشدنی هستند؟

جامعه ایران از گذشته تا امروز، با بعضی مسائل ساختاری مواجه بوده است؛ مسائلی که بعضاً حل نشده باقی مانده‌اند. یکی از این مسائل، انباشت سرمایه است. جمعیت از مقطعی به دلیل انقلاب بهداشتی رو به ازدیاد گذاشت، مرگ و میر نیز کاهش یافت و اقتصاد معیشتی و روستایی کفاف اداره زندگی خانوار را نمی‌داد. در نتیجه، مهاجرت به شهر‌ها زیاد شد در حالی که خبر از جذب نیروی کار نبود. ما در شرق با جمعیت مازاد و پیامدهایش مواجه هستیم، اما در غرب، به‌واسطه انقلاب صنعتی چنین پیامد‌هایی را نمی‌بینیم. چرا که اگر فرد از روستا به شهر می‌آمد، به کارخانه و معدن و... می‌رفت. پس اولین مشکل ما انباشت اولیه است که خود را در بیکاری نشان داده است. ببینید! ترکیه بعد از جنگ دوم جهانی و کشته شدن سرباز‌های آلمانی، کارگران زیادی را به آن کشور صادر کرد. شاید ایران نیز بتواند همچون هند و چین کارگر ماهر صادر کند و مشکل بیکاری‌اش را به غربی‌ها بسپارد. عقب‌ماندگی صنعتی نیز یکی از مسائل است که حکومت قادر به برطرف کردن‌اش نیست. دولتی و رانتی بودن اقتصاد و همچنین فساد نیز از جمله همین موارد حل‌ناشدنی است و ما خودمان دست به اصلاح آن نمی‌زنیم الا با فشار غرب؛ یعنی تا زمانی که بحث FATF مطرح نشود، شفافیت معطل می‌ماند؛ این بدان معناست که فساد جهان سوم را باید غرب برطرف کند. بعضی بنا بر همین تجربه‌ها می‌گویند، بن‌بست‌های سیاسی نیز باید از بیرون بر طرف شوند چرا که جامعه مدنی در ایران ضعیف مانده است. فروپاشی یا فراپاشی؟

هم اکنون عواملی وجود دارد که بتواند مانع فروپاشی شود؟

نیچه می‌گوید، در وضعیتی که خدایان قدیم مرده‌اند و خدای جدیدی زاده نشده است، باید منتظر ابرمرد بود یا به بیان دیگر، خدای دیگر ساخت. البته نیچه تذکر می‌دهد، در چنین وضعیتی ممکن است هر هیولایی سربیاورد. در نگاه هابز نیز چنین مسأله وجود دارد و شاید بتوان گفت، لویاتان هابز همان ابرمرد نیچه است. در بحث ما، ساخت خدای دیگر مترادف بازسازی پیوند‌های اجتماعی است. به اعتقاد من اولین پیوند اجتماعی که باید بازسازی شود، اخلاق است. ولی ممکن است گفته شود، مردم گرسنه و تشنه، ایمان و اخلاق ندارند و به ابرمردی احتیاج دارند که هم معیشت و هم امنیت‌شان را تأمین کند. اما باید به جامعه نهیب زد و گفت: این قبیل ابرمرد‌ها نمی‌توانند مشکلات ساختاری را برطرف کند؛ اگر کسانی به این نتیجه برسند که مشکلات لاینحل‌اند، ممکن است دست به جدایی بزنند و فروپاشی سرزمینی رخ دهد و این وضعیت خطرناکی است.

توصیه افراد زیادی این بوده است که حکومت باید دست به یک بازسازی بزند. اما به نظر می‌رسد حکومت برای این بازسازی نیازمند اعتماد اجتماعی است. در حال حاضر که به نظر می‌رسد اعتماد مردم به حکومت به سطح پایینی رسیده است چه می‌توان کرد؟ اولا بازگرداند اعتماد اجتماعی مقدور است؟ در این باره حکومت باید چه کند؟ ثانیا گام‌هایی که برای بازسازی باید بردارد کدام است؟

در این باره صحبت‌های بسیاری مطرح شده است. آخرین آن‌ها، راهکار‌هایی است که می‌توان آن‌ها را در بیانیه نجات دو و دیگر اعلام مواضع اصلاح‌طلبان جستجو کرد.

فکر می‌کنید فرصتی برای بازسازی باقی مانده است؟

مادامی که فروپاشی سیاسی رخ نداده است، می‌توان از فروپاشی اجتماعی جلوگیری کرد. اما اگر نظام سیاسی فرو بپاشد، امکان کنترل و مدیریت جامعه وجود ندارد. برای جلوگیری از فروپاشی اجتماعی، حکومت باید بیش از پیش نرمش نشان دهد. ببینید! مورگان شوستر زمانی برای ترمیم وضعیت مالی و جلوگیری از فروپاشی به ایران آمد؛ یعنی سیستم یک خارجی کاردان را پذیرفت هر چند از داخل و خارج سنگ‌اندازی‌هایی صورت گرفت. در دوره کنونی نیز دیدیم، تیم ملی فوتبال ایران فروپاشیده بود؛ اما از مقطعی به حضور کی‌روش تن دادند و وضعیت تا حد زیادی تغییر کرد. من از این دو مثال استفاده کردم تا بگویم ما در موارد بسیاری به امثال شوستر و کی‌روش نیاز داریم. ممکن است این گفته برای بعضی ثقیل و قابل هضم نباشد؛ بنابراین می‌توان از ایرانیان خارج کشور کمک گرفت. اما امروز می‌بینیم مبارزه‌ای سخت در جهت بیرون راندن دوتابعیتی‌ها و ممانعت از ورود ایرانی‌های خارج از کشور در گرفته است. از این گذشته شاهد هستیم، حتی به داخلی‌های کاردان نیز بها داده نمی‌شود!

فروپاشی یا فراپاشی؟ فروپاشی اجتماعی با فروپاشی سیاسی چه نسبتی دارد؟ آیا لزوما فروپاشی اجتماعی به فروپاشی سیاسی می‌انجامد؟ ویژگی‌های مشترک‌های این دو نوع از فروپاشی کدام است؟

برای پاسخ به این پرسش به تفکیک فروپاشی و فراپاشی باز می‌گردم. فروپاشی اجتماعی به فروپاشی سیاسی نمی‌انجامد، اما فراپاشی ممکن است به جنگ داخلی، تجزیه و هرج‌ومرج بیانجامد. شاید هم قدرت خارجی از این اوضاع استفاده کند و بر اثر جنگ نظام سیاسی را سرنگون کند.

نیرو‌های اجتماعی اصلاح‌طلب در این شرایط چه باید انجام دهند؟

اولین وظیفه اصلاح‌طلبان بهنجار کردن اوضاع است؛ هم از منظر اخلاقی، هم از منظر عرفی و هم از منظر دفاع از قانون. چون در شرایط بی‌هنجاری همه‌چیز ممکن است اتفاق بیافتد و در این شرایط بازنده اصلی مردم هستند. بازسازی پیوند‌های اجتماعی در شرایط فعلی یکی از وظایف جدی اصلاح‌طلبان است.

برچسب ها: حجاریان ، اصلاح‌طلبان ، فروپاشی اجتماعی

منبع: خرداد

کلیدواژه: حجاریان اصلاح طلبان فروپاشی اجتماعی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۳۴۵۹۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نقش انتخابات در بهبود رشد فرهنگ و زندگی اجتماعی جامعه

ایسنا/لرستان یک پژوهشگر مسائل اجتماعی با اشاره به اینکه انتخابات مهم‌ترین و بارزترین نوع مشارکت افراد در عرصه سیاسی است که از یک سو پایه‌های اجتماعی قدرت سیاسی را نشان می‌دهد و از سوی دیگر مالک خوبی برای ارزیابی توزیع قدرت در جامعه است، بیان کرد: در شرایط حساس فعلی کشور در دومین دوره از انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی رویداد مهم سیاسی پیش روی تمام آحاد جامعه است که همه ما باید با شور و شعور در آن نقش‌آفرینی کنیم.

فرید نصیری در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به نقش انتخابات در بهبود رشد فرهنگ و زندگی اجتماعی جامعه، گفت: لزوم مشارکت مردم در تمام فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی امروزه در همه جوامع پذیرفته شده و روزبه روز نیز بر اهمیت آن افزوده می‌شود.

وی ادامه داد: انتخابات از ارکان مهم شکل گیری ساختار سیاسی در نظام‌های دموکراتیک به شمار می‌رود و در برگیرنده چرخش مسالمت آمیز قدرت، گسترش نظارت مردم، مشارکت لایه‌های مختلف و رشد نهادهای جامعه مدنی است.

نصیری با اشاره به اینکه انتخابات مهم‌ترین و بارزترین نوع مشارکت افراد در عرصه سیاسی است که از یک سو پایه‌های اجتماعی قدرت سیاسی را نشان می‌دهد و از سوی دیگر مالک خوبی برای ارزیابی توزیع قدرت در جامعه است، بیان کرد: در شرایط حساس فعلی کشور در دومین دوره از انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی رویداد مهم سیاسی پیش روی تمام آحاد جامعه است که همه ما باید با شور و شعور در آن نقش‌آفرینی کنیم.

این پژوهشگر با اشاره به اینکه عدم مشارکت گستردە مردم به هر دلیلی که باشد، به مفهوم گام نهادن ناخواسته در مسیر دشمنان ایران است، تصریح کرد: آنچه مهم است این است که مردم در انتخاب نمایندگان خود آگاهانه و دلسوزانه مشارکت کنند و این امر را دغدغه خود بدانند و به کسانی رأی دهند که صدای آن‌ها هستند و در جهت سامان بخشیدن به وضعیت کنونی کشور، قادر به ایفای نقش مؤثر هستند.

وی با بیان اینکه همه نظام‌های سیاسی که خواستگاه آن‌ها مردم سالاری است، دغدغه مشارکت شهروندان در فرأیندهای سیاسی بعنوان بازیگران مؤثر این فضا را دارند، اضافه کرد: دموکراسی و مشارکت مردمی نیز رویکردهای متعددی دارد، اما انتخابات بارزترین جلوه آن است و بنا به زمینه‌های سیاسی هر کشور، می‌تواند شاخصی از مشروعیت آن کشور باشد.

نصیری با اشاره به اینکه علاوه‌بر توجه به فزونی نقش شگفتی‌ساز انتخابات در  سرنوشت اکثر کشورهای رو به توسعه، اهمیت بررسی و تحلیل رفتار انتخاباتی در کشور ما نیز مضاعف شده است، بیان کرد: نظر به اینکه رفتار انتخاباتی مردم  تغییر یافته، لذا باید ساز و کارها و شیوه‌های متناسب با آن جهت هدایت و افزایش مشارکت انتخاباتی مردم به کار بسته شود.

این پژوهشگر تصریح کرد: شناخت رفتار انتخاباتی شهروندان و الگوی شرکت در انتخابات آن‌ها برای احزاب، سیاستمداران و دولت‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا مشارکت فعال، گسترده و فراگیر جامعه در انتخابات کشورها به منزله پشتوانه ملی در سطح داخلی و اعتبار و پرستیژ در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای است.

رفتار رأی‌دهی شهروندان بیانگر عمق گرایشات نهفته در جامعه است

وی افزود: جامعه‌شناسان سیاسی معتقدند رفتار رأی‌دهی شهروندان بیانگر عمق گرایشات نهفته در جامعه است که به عنوان کنش سیاسی ریشه در فرهنگ و مشخصاً فرهنگ سیاسی دارد و از این رو در تحلیل رفتار انتخاباتی نقش عوامل فرهنگی، ساختار اجتماعی و شکاف‌ها و تعارضات منبعث از آن‌ها اهمیت بسیار دارد.

نصیری با اشاره به اینکه دیدگاه‌های نظری در الگوی رفتاری مردم  در ادبیات علوم سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی، رفتار رأی‌دهی و مشارکت از موضوعات مهم برای بررسی و مطالعه هستند، بیان کرد: به‌طور کلی دیدگاه ‌و نظریه ها مرتبط با رفتار رأی‌دهی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد، در دسته اول به جستجو آن است که آیا مردم رأی می‌دهند و در انتخابات مشارکت می‌کنند؛ و در دسته دوم صحبت از این است که افراد شرکت کننده در انتخابات به چه گروه‌های سیاسی یا فردی رأی می‌دهند.

این پژوهشگر ادامه داد: دلایل مردم برای شرکت کردن یا نکردن در انتخابات در بسترهای سیاسی متفاوت، با هم فرق می‌کند و انتخاب گروه‌های سیاسی گوناگون نیز بسته به عملکرد آنان انتخاب افراد با رویکرد قومی و قبیله‌ای وابسته به شرایط سیاسی در هر واحد سیاسی است.

وی با اشاره به اینکه دیدگاه دیگر در انتخاب دیدگاه انتخاب عاقلانه اصلاح شده است، بیان کرد: مطابق با این رویکرد آنچه باعث بروز رفتار انتخاباتی و رأی دادن شهروندان می‌شود برداشتی از میزان تحقق منافع و ابراز خود است، به عبارت دقیق‌تر رأی دادن برای تحقق منافع شخصی و بیان خود است. بیان خود میزان تمایل فرد برای ابراز وجود در عرصه اجتماعی را ارائه می‌کند.

نصیری گفت: طبق این دیدگاه اگر رأی دادن منجر به هیچ گونه احساس قدرتمندی در تأثیرگذاری بر سرنوشت فردی و اجتماعی، یا احساس اهمیت داشتن نظر شخصی برای نظام سیاسی نشود، بیان خود یا احساس قدرت محقق نمی‌شود، به این ترتیب هرگونه احساس بی‌قدرتی در عرصه اجتماعی و سیاسی، به عدم تمایل به مشارکتسیاسی منجر می‌شود.

این پژوهشگر با اشاره به ضرورت انتخاب اصلح در اندیشه و کلام امام خمینی(ره) بیان کرد: امام خمینی(ره) در سخنان خود درباره انتخابات، همواره ضرورت انتخاب اصلح را به مردم یادآور می‌شد و از همه رأی دهندگان می‌خواست از میان نامزدهای نمایندگی مجلس، بهترین و شایسته‌ترین افراد را انتخاب کنند، ایشان در بخشی از سخنانشان می‌فرماید: «انتخاب اصلح برای مسلمین، یعنی انتخاب فردی که تعهد به اسلام و حیثیت آن داشته باشد... د. اگر اصلح را انتخاب کردید، کاری اسلامی می‌کنید و این یک محکی است برای خودتان که تشخیص بدهید انتخاب برای اسلام است یا برای صلاح خودتان».

انتخابات مطلوب چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

وی در پاسخ به این پرسش که انتخابات مطلوب چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟ گفت: در این رابطه نکته‌های گوناگونی را می‌توان بیان کرد، مثلاً انتخابات مطلوب انتخاباتی است که در فضایی آرام و به دور از هرگونه تشنج و درگیری انجام شود یا اینکه در آن بهترین نامزدها به نمایندگی برگزیده شوند.

نصیری افزود: مقام معظم رهبری در یکی از سخنان خویش، انتخابات مطلوب را این‌گونه توصیف می‌کند که «انتخابات مطلوب، انتخاباتی است که سالم، آزاد و طبق قانون برگزار شود، انتخاباتی که مردم، با شور و نشاط در آن شرکت کنند. انتخاباتی که به عنوان وظیفه دینی، همه مردم، خود را موظف به برگزاری باشکوه آن بدانند».

این پژوهشگر با اشاره به اینکه امام خمینی(ره) شرکت در انتخابات را نه تنها وظیفه سیاسی، بلکه تکلیفی دینی و الهی می‌دانست و همیشه تأکید می‌کرد یک فرد مسلمان نباید به آینده خود و جامعه بی‌اعتنا باشد و از مشارکت در این امر مهم خودداری کند، بیان کرد: در واقع، همان‌گونه که نماز خواندن، تکلیفی دینی است و موجب نزدیکی انسان به پروردگار می‌شود، شرکت در انتخابات هم تکلیفی الهی است که زمینه‌های رشد اجتماعی و معنوی انسان را فراهم می‌آورد، بنابراین، در یک جامعه اسلامی، انتخابات را نباید تنها در قالب اصول و برنامه‌های رایج در نظام‌های سیاسی جهان تحلیل کنیم، بلکه باید آن را حرکتی عبادی ـ سیاسی بدانیم که برای کسب رضای پروردگار صورت انجام می‌شود.

وی با اشاره به ضرورت انتخاب اصلح، افزود: رأی دادن به نمایندگان بهتر و برتر که در ادبیات سیاسی ما از آن به «انتخاب اصلح» یاد می‌شود، ضرورتی عقلی و شرعی است؛ یعنی هم منطق عقل و هم آموزه‌های دین به ما این گونه حکم می‌کند که مسئولان سیاسی و اجتماعی کشور، از جمله نمایندگان مجلس شورای اسلامی را از میان بهترین افراد برگزینیم، در این باره حدیثی از پیامبر اعظم(ص) نقل شده است که ضرورت و اهمیت همین موضوع، یعنی واگذاری مسئولیت‌های اجتماعی به افراد شایسته را یادآوری می کند و می‌فرماید: «هر کس شخصی را مأمور رسیدگی به امور مسلمانان کند، در حالی که می‌داند در میان مردم، فرد دیگری بهتر از او و آگاه‌تر از او به کتاب خدا و سنت پیامبرش وجود دارد، همانا به خدا و رسول و همه مسلمانان خیانت کرده است.»

نصیری با اشاره به اینکه انتخابات در کشور ما تنها امری سیاسی نیست، بلکه جنبه عبادی و معنوی نیز دارد، تأکید کرد: اساساً در یک جامعه اسلامی، همه چیز با دین و ایمان ارتباط دارد و رنگ و بوی الهی به خود می گیرد، ازاین رو هرگونه کار و فعالیت یا هر نوع خدمت رسانی و مشارکت اجتماعی می‌تواند نوعی عبادت شمرده شود، براین اساس حضور در انتخابات افزون بر آنکه وظیفه‌ای سیاسی ـ اجتماعی است، تکلیف دینی و شرعی نیز به شمار می‌آید.

دعوت اسلام به مشارکت در فعالیت‌های سیاسی

یک پژوهشگر بیان کرد: بی‌شک، دین اسلام هرگز به ما اجازه نمی‌دهد به آینده خود و کشورمان بی‌اعتنا باشیم و از کنار هر اتفاق مهمی که در جامعه اسلامی روی می‌دهد، به سادگی عبور کنیم، پیشوایان دین همواره کوشیده‌اند مسلمانان در برابر تحولات سیاسی و اجتماعی زمان خود حساس باشند، ازاین رو آنها را به حضور و مشارکت در فعالیت‌ها تشویق کرده‌اند.

وی ادامه داد: نگاه به توسعه و عمران کشور و جامعه اصولاً به ارائه امکانات اقتصادی و خدماتی منحصر بوده، درحالیکه توسعه واقعی فراتر از ارائه خدمات اجتماعی است، تغییری که از یک سو متضمن تغییر در آگاهی، انگیزش و رضایت افراد است و ازسوی دیگر، باید مهیا کننده توان بخشی و قدرت‌دهی در تصمیم‌گیری و اجرا برای مردم باشد.

نصیری تأکید کرد: شهروندان باید این تجربه را داشته باشند که مشارکت آن‌ها در اداره امور جامعه نمادین نبوده و تأثیرگذار است، به تدریج باید حجم دخالت دولت در اداره امور کم شود و این امور به شهروندان واگذار شود.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • نقش انتخابات در بهبود رشد فرهنگ و زندگی اجتماعی جامعه
  • باید معنای مدرن «بدن» و پیوند آن با زیبایی به چالش کشیده شود
  • جوهره و جنس اولیه «مشارکت» در نظام مردم‌سالاری دینی
  • فقر پژوهش در حوزه خشونت سیاسی
  • صلح و سازش، ظرفیتی برای کاهش جمعیت کیفری
  • رضایت حاکمیت به پوشش زنان ۲۰ سال پیش | همان بدحجابانی که کافر بودند!
  • جامعه‌شناختی تفکرات اجتماعی
  • مصالحه ۷۸ درصدی پرونده‌ها در مراکز مشاوره پلیس ایلام
  • ادعای بدون سند حجاریان درباره روحانی/ سخنی که خاندوزی باید تکذیب کند
  • عملیاتی کردن دستاوردهای علمی؛ ریشه پیوند دانشگاه و جامعه است